باید عشق
امام علی (ع) فرمودند : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْیَاهُ
(هر کس میانه خود را با خدای خود درست کند ، خداوند نیز میانه او را با مردم ، اصلاح خواهد کرد وهرکس ام آخرت خود را اصلاح کند ، خداوند امر دنیای او را اصلاح خواهد نمود.) (نهج البلاغه/ حکمت 89 )
چند صباحی است که عطر خدا از دلهایمان رفته است و یاد او در میان ما کم رنگ شده است و کمتر برای خدا قدم بر می داریم . چند صباحی است که پشت به خدا کرده ایم و خدا خدا می کنیم و درنگ نمی کنیم که یارب یاربها ، اثری نکند .
روزگارانی هنگامی که ماه رجب ، شعبان و رمضان می آمد، همه برنامه ای برای خودسازی داشتیم و ظهرها همه به سوی قرآن و مفاتیح می شتافتیم ولی گاهی احساس می شود که احساسمان در این ماه های رحمت هم عوض شده است ! از طرفی دلهایمان برای معنویت خالص تنگ شده ولی نمی توانیم بدستش بیاوریم ! نا خالصیها و جاذبه های مادی با ما کاری کرده است که هر وقت هم هوس معنویت می کنیم ، معنویت مجازی به سراغمان می آید و با معنویت مجازی ، تشنگی حقیقی مان سیراب نمی شود ! اما باید تغییر کرد! باید کاری کنیم تا همه مقید باشیم ایمان عمیق همراه با اخلاص و صفای باطن را در خود و محیط خودتقویت کنیم و با مطالعه کتب اساسی ، بهره مندی از جلسات معنوی و استفاده از انسانهای صاحب نفس ، صاحب فکر و اندیشه درست و ولایی در اصلاح بکوشیم.
نباید روزمرگی و درآمد صرفا مادی ، سبب شود که چشمانمان را بر ضوابط شرع و اخلاق ببندیم ! و عوامانه مجال معصیت خدا را بدهیم!
بفرموده امام راحل قبل از هر اصلاحی باید از نفس شروع کرد. اینجانب خودم و شما و همکاران را درآستانه ماه شریف رمضان به اصلاح نفس سفارش می کنم. اگر همگی خودمان را اصلاح کنیم ، جمعمان ، جمع صالحان خواهد شد و خدا در قلوب همه انسانها ما را محبوب خواهد کرد.
بدنگوییدبه مهتاب اگرتب دارید
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِین
پس [صالح] از ایشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پیام پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم ولى شما [خیرخواهان و نصیحتگران] را دوست نمىدارید
با قرائت این آیه شریفه بود که دو سال ارائه سلسله مباحث منسجم پیرامون نظریه سیاسی اسلام در سخنان پیش از خطبه های نماز جمعه تهران پایان یافت. واعظ این خطبه ها پس از آنکه در اوج شمشیر بستن جریان التقاطی مقابل احکام اسلام و مبانی انقلاب، توانسته بود بخش اعظمی از انگاره های اساسی اسلام در حوزه سیاست را تبیین نماید، ادامه این مباحث پرمشتری یک هفته در میان جمعه تهران را به زمانی دیگر موکول کرد. تخریب علیه این زبان گویای اسلام آنچنان شدت یافته بود که گوینده پیش از خطبه های نماز جمعه تهران با بمباران جریان سکولار روبرو شده و این جریان وی را مسبب و تئوری پرداز خشونت طلبی، قتل های زنجیره ای، ترورها و... می خواند.
شاید از همین رو بود که رهبر انقلاب با اشاره به این هجمات تأکید کردند: "این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و با اخلاق برجسته وارد می کنند، اینها همه اش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزء شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مور هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هرجایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آن جا را می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند."
هتاکی اخیر علی اکبر محتشمی علیه آیت الله مصباح در مقابل حجم فزاینده تخریب های دوره اصلاحات چندان چشمگیر نیست. گو اینکه کینه بدریه و حنینیه جناب محتشمی هراز چندگاهی سرباز می کند و آسمان و ریسمان کذب و هتاکی را بدون بهانه علیه استاد می بافد. آن زمان که محتشمی همپای روزنامه های زنجیره ای ، روزنامه بیان را منتشر می کرد، بسا بیش از آنچه امروز به آیت الله مصباح می تازد، تاخته بود. مدعیات وی نیز آنچنان رنگ باخته و تکراری است که پاسخ آن بارها حتی از سوی برخی همفکران و هم خطان سیاسی اش مانند حجج اسلام دعایی، خسروشاهی، جواد حجتی کرمانی و ... داده شده است.
.با این حال، با وجود آنکه شاید برخی دوستداران استاد مصباح پاسخ به شبهات محتشمی را بازی در زمین وی و جدی گرفتن ادعاهای بی مایه او بپندارند اما بر این باورم که این هتاکی، علیرغم میل هتاک، باب خیری است برای شناساندن ابعاد مختلف مبارزاتی، فقهی، علمی و سیاسی شخصیت آیت الله مصباح یزدی؛ امری که البته شاید استاد خود مایل بر آن نباشد چه آنکه در اوج حملات زنجیره ای تأکید کرده بود: حالا من باید بیایم، در بوق بکنم که آقا ما چه مبارزاتی کرده ایم! ... مسائل بسیاری بوده که من تا حالا ضرورتی ندیده ام منتشر کنم و الآن هم ضرورتی نمی بینم که برای خوش آمد کسانی تبلیغ از خود کنم و تازه مگر بنده از خودم تعریفی کرده ام و مردم را به خودم دعوت کرده ام که کسانی مرا تکذیب می کنند؟! آقا! بنده، نه رأی می خواهم تا ریاستی یا وزارتی کنم و نه از کسی می خواهم پشت سر من نماز بخواند و یا سهم امام به من بدهد. بنده از کسی چیزی یا سهمی از حکومت مطالبه نکرده ام. بنده آیه قرآنی می خوانم و می گویم به عنوان کسی که 50 سال ریش در علوم اسلامی سفید کرده ام، وظیفه می دانم بگویم. می خواهید قبول کنید، می خواهید نکنید، حالا عده ای علیه من تبلیغ می کنند و افترا می زنند و دروغ می گویند. من هیچ بنا ندارم که از خودم دفاع کنم، هر چه می خواهند بگویند، شما ببینید حرف من چیست و چه استدلالی دارم..."
سوابق مبارزاتی آیت الله مصباح پیش از انقلاب، مناظره های دیدنی و پیروزمندانه وی به همراه شهید بهشتی با سران گروهک های التقاطی در اوایل انقلاب و روشنگری های کم نظیر او در قبال جریان های انحرافی به ویژه در سالهای حاکمیت جریان متمایل به سکولاریسم، از این منظر باید تبیین و دسته بندی شوند.
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند:
مَن سَرّ اَن یکون مِن اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدّوا و انتظروا هنیئاً لکم ایّتها العصابه` المرحومه`.2
کسی که میخواهد از یاران و اصحاب امام مهدی(ع) باشد، باید انتظار بَرَد و ورع و پاکدامنی پیشه سازد و اخلاق خویش را نیکو کند. در این حالت اگر بمیرد و حضرت حجّت پس از مرگ او ظهور کند، پاداش کسی را دارد که آن حضرت را درک میکند. پس تلاش کنید و در انتظار باشید؛ گوارا باد بر شما ای گروهی که مورد رحمت حق قرار گرفتهاید.
از امام صادق(ع) نقل شده است:
هر کس چهل صبح دعای عهد را بخواند، از یاوران حضرت قائم(ع) میشود و اگر پیش از ظهور آن حضرت عمر خویش را سپری کند، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه او را بپوشاند.
ثواب سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام)
امام صادق علیه السلام در این باره میفرماید :
محمد بن علی بن الحسین قال : قال الصادق ( علیه السلام ) : السجود على طین قبر الحسین ( علیه السلام ) ینور إلى الأرضین السبعة ، ومن کانت معه سبحة من طین قبر الحسین ( علیه السلام ) کتب مسبحا وإن لم یسبح بها . وسائل الشیعة ، ج 5 ، ص 365 – 366 و من لا یحضره الفقیه ، الشیخ الصدوق ، ج 1 ، ص 268 .
امام صادق علیه السلام فرمودند : سجده بر خاک قبر حسین علیه السلام نورش تا آسمان هفت آسمان را نورانی میکند . هر کس تسبیحی از خاک قبر امام حسین علیه السلام به همراه داشته باشد ، تسبیح کننده به حساب میآید ؛ هر چند که با آن تسبیح نکند .
کان لأبی عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام خریطة من دیباج صفراء فیها من تربة أبی عبد الله ( ع ) ، فکان إذا حضرته الصلاة صبه على سجادته وسجد علیه قال ( ع ) : إن السجود على تربة أبی عبد الله ( ع ) تخرق الحجب السبع . وسائل الشیعة (آل البیت) ، ج 5 ، ص 366 .
امام صادق علیه السلام کیسه ای داشت که در آن تربت امام حسین علیه السلام را نگه میداشت . هر وقت که نماز میخوانده آن را بر سجادهاش میریخت و بر آن سجده میکرد . امام علیه السلام فرمود : سجده بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را پاره میکند .
این امام صادق علیه السلام ، فرزند رسول خدا است که جز بر خاک امام حسین علیه السلام بر چیز دیگری سجده نمیکند . از این جا است که ارزش سجده بر تربت کربلا آشکار میشود . ما نیز خود را پیرو همان بزرگوران میدانیم .
وعن الصادق ( علیه السلام ) قال من أدار سبحة من تربة الحسین ( علیه السلام ) مرة واحدة بالاستغفار أو غیره کتب الله له سبعین مرة وأن السجود علیها یخرق الحجب السبع .
امام صادق علیه السلام فرمودند : هر کس با تسبیح خاک کربلا یک دور استغفار یا کاری دیگری بکند ، خداوند برای او هفتاد مرتبه مینویسد . سجده بر خاک کربلا ، حجاب هفت آسمان را پاره میکند .
وسائل الشیعة (آل البیت) ، ج 6 ، ص 456 .
کسی که سجده بر تربت او حجاب هفت آسمان را پاره میکند ، خود او چه میکند ؟ و چه زیبا سخنی گفته است علام? بزرگ ، شیخ عبد الحسین امینی رضوان الله تعالی علیه :
هذا حبنا وهذا حسیننا ، وهذا مأتمه ، وهذه کربلاؤه ، وهذه تربته ، وهی مسجدنا ، والله ربنا ، وسنتنا وسیرتنا سیرة نبینا وسنته ولله الحمد . سیرتنا وسنتنا - الشیخ الأمینی - ص 180 .
این عشق ما و این حسین ما است . این عزای او ، این کربلای او و این تربت او است . تربت او سجدهگاه ما ، الله پروردگار ما و سنت و روش ما ، سنت و روش پیامبر ما است خدا را [بر این نعمت] سپاس میگوییم
به فلک میرسد از خاک زمین بوی بهشت |
گشته عالم همه جا گلشن مینوی بهشت |
به بهانه چهارم شعبان ، میلاد با سعادت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس
سردار کربلا
اعصار و قرون و روزها و ایام چون خاطره ای زودگذر بر اقوام و ملل و انسانها به فراموشی سپرده می شود ولی نام قمر بنی
هاشم ابالفضل العباس همچنان بر فراز تاریخ و اعصار می درخشند
ماه بنی هاشم ، دریای ناپیدا کرانه ای است که همه معیارهای انسانی را در خود تجلی دارد و به عنوان بزرگترین سرمشق
آزادی خواهان و مصلحان عدالت طلب جهان ماندگار شد
وصف حقیقت عباس و شرح قهرمانی او برای هر اهل قلمی بسان افسانه ای است که پایان آن ناپیدا است و
تنها شاید از کلام امام حسین
تنها عباس است که نه تنها راه شریعه فرات را ، بلکه دژهای باطل را گشودو مشعلی فروزان از حقیقت در راه انسانهای آزاده
روشن نمود
اباالفضل وارث فضائل ، کمالات و عظمتهای پدر بزرگوارش امیر المومنین
(علیه السلام) و پرورش یافته مکتب حسینی وانسان کاملی که بعد از سالار شهیدان ، در دانش و بینش از همه پیشتر ، در اطاعت و عبودیت از همه پرشورتر و در دلاوری
و شجاعت از همه پیشتازتر بود
عباس مصداق صفا و وفا بود و ماه تابان بنی هاشم در چهره و باطن و زیبای خوش اندام عالم وجود بود ، نه به خاطر درشتی
و سیاهی دیدگان ، که برای تیزبینی و بینش نافذش و خلاصه اینکه او
واژه ها از ترسیم صفا، وفا،عظمت و اخلاص و دیگر فضائل او ناتوانند ولی باید گفت
آب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشیدادامه مطلب...
حجاب و ترک خودآرایی در انظار عمومی
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین و کان الله غفورا رحیما؛
ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [= روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای این که شناخته
شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.
بیگمان یکی از ارمغان های تمدن غرب، بیماری برهنگی است. تبلیغ برای جهانی شدن فرهنگ برهنگی، که خود زاییده برهنگی فرهنگی
است، از جلوه های رفتاری غرب دنیازده است. زنان گریزان از حجاب، از آن جا که هیچ پناهگاه خصوصی و امنی ندارند که به دور از نظر اغیار و
شهوت پرستان در آن بیاسایند، دیوانه وار در پی رهایی از این وضعیت غیر قابل تحمل اند. اسلام عزیز با تأکید بر حجاب و پرده نشینی زنان،
باعث تعالی هر چه بیشتر زنان و استحکام بنیان خانواده در جامعه شده و از مردان خواسته است که حوزه خصوصی زنان را به رسمیت
شناخته و بدان تعرض نکنند.
سکون و آرامش روحی زن با رعایت حجاب و آسایش اعضای خانواده به تبع آن از ثمرات فردی و اجتماعی حجاب است.**ادامه مطلب...**
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین دیدار 17/4/1386
سخت است سخت، باور اینکه سپیده رفت یا آن کبوتر ز قفسها رهیده رفت
آن مرد که به گستره چهره نور داشت در سینه اشتیاقِ زمانِ ظهور داشت
مردی که بود عاشق اهدایِ جانِ خود مردی که داشت عطر امامِ زمان خود
صد کیسه مهر داشت، شب و روز، شانهاش سرمشق بود زندگی زاهدانهاش
حیرتزده مباش چرا لب گزیدهایم ما داغ یک معلّم اخلاق دیدهایم!
آری معلمی که شکوه قصیده داشت اما دل از تعلّق دنیا بریده داشت
هرگز نمیرود ز دلِ داغدارِ ما یادِ حضورِ ساده او بین کوچهها
آه ای امام جمعه شهر قیامها از ما درودها به تو، از ما سلامها
ای از طلوع نهضتِ خونبار، با امام دلتنگ لحظه لحظه دیدار با امام
انالله و انا الیه راجعون
رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه موجب تأسف و تأثر شدید اینجانب گردید. این روحانی عالیقدر از جمله ی شخصیت های نادری بود که در سراسر عمر با برکت و در مراحل گوناگون زندگی نورانی خویش منشأ برکات فراوان برای حوزه ی علمیه و مردم مؤمن و اسوه ی اخلاقی و عملی برای شاگردان و ارادتمندان خود بود.
در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده ی به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود. جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری از آغاز تشکیل این مجلس که نشانه ی حرمت و مکانت او در چشم نخبگان و علمای بزرگ و اساتید مبرّز روحانی کشور است، هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه ئی وارد آورد. او جامع علم و عمل، و جهاد و زُهد، و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود. فقدان این عالم ربانی و این روحانی جلیل القدر، ضایعه ئی بزرگ است. از خداوند متعال علوّ درجات و مغفرت و رحمت واسعه اش را برای روح مطهر ایشان مسألت می کنم و به ملت ایران و حوزه های علمیه و مراجع عظام و علمای اعلام بویژه به خاندان مکرم و بازماندگان محترم و همه ی ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض میکنم. والسلام علیه و رحمه اله و برکاته سیدعلی خامنه ای
(دوستانی که دهنشون بوی میده نخوننا !! ) بچه ها میگن ول کن بابا ! دردسره ولی .....
ازدواج یک مسئولیت بزرگ الهی
و انسانی است. ما در برابر نعمتهای خداوند مسئولیم؛ همچنین در برابر نسلهای آینده و اجتماع خود. دربرابر فرزندانی که
بعداً میخواهیم به جامعه انسانی تحویل دهیم نیز مسئولیت داریم. بنا براین،باید به شدت مراقب بود که چه کسی را به عنوان
شریک زندگی انتخاب کنیم و هرگزنباید تنهادر اندیشه لذتهای شخصی خودبوده وصرفاً به دنبال ارضای آنها باشیم.
«مرحوم کاشف الغطاء ملقب به شیخ کبیر درسال 1154در نجف به دنیاآمد. وی معاصر فتحعلی شاه قاجار بود. مهم ترین اثر
وی کشف الغطاء عن خفیات مبهمات الشریعه الغراء است که به طور اختصار کشف الغطاء خوانده می شود و لقب کاشف
الغطاء نیز از نام همین کتاب گرفته شده است. یکی از مراجع بزرگ تقلید است، ... این مرجع بزرگ یک روز پس از پایان درس
فرمودند: من دختری دارم که وقت ازدواجش فرارسیده است، چنانچه یک فرد متدین و اخلاقی باشد، من او را به دامادی قبول
میکنم و دخترم را به همسری او در میآورم!!. ادامه مطلب...
مقدمه
از نشانههای او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید،
و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
انسان موجودی اجتماعی است که همواره طبیعت او از تنهایی و انزوا گریزان بوده و میل به
دیگران در اعماق وجودش فوران می کند. حتی مکاتبی که انسان را به رهبانیت و تجرد توصیه
می کنند، منکر کشش طبیعی انسان به ازدواج نبوده و مخالفت با طبیعتِ نفس را عامل ترقی
و کمال معنوی می دانند. گرایش به جنس مخالف و ازدواج، اوج مدنی بودن انسان را رسانده و
کانون گرم خانواده در اثر این عمل مقدس تعریفپذیر می گردد. مکاتب الهی از اولین مشوقان
انسان به ازدواج بوده و اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی، بیشترین تأکید را در
خلال آیات کریمه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام بر ازدواج داشته و سنت نبی مکرم
اسلام صلی الله علیه و آله نیز بر همین اساس استوار گردیده است.
بدون تردید ازدواج نقش تربیتی فوقالعادهای برای همه انسان ها، چه دختران و چه پسران،
دارد. ازدواج نخستین گام برای رهایی از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی، و
نخستین میدان واقعی برای تجربه دیگردوستی است. هر یک از زن و مرد تا پیش از ازدواج تنها
در اندیشه خود و نیازها و خواستههای مادی و معنوی خودشان بودند؛ اما با ازدواج نیازها و
خواستههای آنان رنگ دیگردوستی به خود میگیرد. افزون بر این، تجربه نشان داده است که
افرادِ پاکی که به منظور تهذیب نفس، تا آخر عمر از ازدواج خودداری کردهاند، به رغم
پیشرفتهای چشمگیر علمی و معنویی، نه تنها در اواخر عمر از این رفتار خود پشیمان
شدهاند؛ بلکه خامیها و ناپختگیهایی در رفتارهای آنان بوده است. این امر نشان میدهد که
بخشی از شخصیت انسان تنها در سایه ازدواج شکل میگیرد.