سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

به فلک می‌رسد از خاک زمین بوی بهشت
پیش یارم که بود روشنی روی بهشت
خلق عالم همه با دوستی و هم عهدی
دانه مرغ دل از خاک در سامره بین
نور آن نائره در دامن هر دایره بین
نغمه و زمزمه مرغ سحر می‌شنود
در دل اهل ولا خانه گرفتی نرگس
دل ز هر عاقل و دیوانه گرفتی نرگس
دیده روشن به رخ مهدی اثنی عشرت
این پسر آینه روی خدا می‌باشد
این پسر سید جمع سعدا می‌باشد
این همان است که دلها همه دیوانه اوست
افق نسل علی را قمری پیدا شد
پدر پیر خرد را پسری پیدا شد
هر که خواهد رخ تابنده احمد بیند
ای صفابخش و شفابخش دل و جان همه
همه پروانه و تو شمع فروزان همه
چه شود عقده زدلها بگشایی ای دوست
طعنه از دشمنت ای دوست شنیدن تاکی
پیش رو بودن و روی تو ندیدن تاکی
ما که نادیده تو را طالب دیدار شدیم
گوش یاران تو را طعنه اغیار بس است
قفس تنگ بر این مرغ گرفتار بس است
گلی از گلشن حسن تو نچینیم چرا
ما که پروانه صفت گرد غمت سوخته‌ایم
قصه عشق را از ازل آموخته‌ایم
پرتو حسن تو تا شام ابد در دل ماست

گشته عالم همه جا گلشن مینوی بهشت
عرق شرم چکد از رخ  دلجوی بهشت
گشته ورد لبشان زمزمه یامهدی
سینه‌اش را ز تجلای خدا نائره بین
وجد آن پاک زن پاک دل طاهره بین
بانگ تسبیح ز لبهای پسر می‌شنود
خانه محفل جانانه گرفتی نرگس
کز یم فاطمه دردانه گرفتی نرگس
جان به قربان تو ماه جمال پسرت
این پسر مشعل انوار هدی‌ می‌باشد
این پسر طالب خون شهدا‌ می‌باشد
این همان است که جانها همه پروانه اوست
خلق را رهبر صاحب نظری پیدا شد
بلکه بر ملت قرآن پدری پیدا شد
چره منتقم آل محمد ( ع )‌ بینید
ای طبیب همه ای داروی درمان همه
همه جان باخته عشق تو جانان همه
از پس پرده غیبت بدرآیی ای دوست
به بدن پیرهن صبر دریدن تاکی
باز هجران تو بر دوش کشیدن تاکی
به کمند سر زلف تو گرفتار شدیم
عاشق زار تو را اینهمه آزار بس است
پیش رو بودن و نادیدن رخسار بس است
ما بمیریم و جمال تو نبینیم چرا
آتش عشق تو در سینه برافروخته‌ایم
کز ولادت به رخت دیده دل دوخته‌ایم
هر طرف روی کنی جای تو در محف ماست


 نوشته شده توسط سیدمهدی در دوشنبه 86/6/5 و ساعت 1:1 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

باید عشق
سیدمهدی
باید عاشق بود ؟ ............ عشق یعنی عشق یعنی انتظار در فراق تک سواری بی قرار عشق یعنی واهمه بی واهمه خادم المهدی شدن بی خاتمه

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 12
مجموع بازدیدها: 39832
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من