سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و به پسر خود محمد بن حنفیه فرمود : ] پسرکم از درویشى بر تو ترسانم . پس ، از آن به خدا پناه بر که درویشى دین را زیان دارد و خرد را سرگردان کند و دشمنى پدید آرد . [نهج البلاغه]
 
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 17

به فلک می‌رسد از خاک زمین بوی بهشت
پیش یارم که بود روشنی روی بهشت
خلق عالم همه با دوستی و هم عهدی
دانه مرغ دل از خاک در سامره بین
نور آن نائره در دامن هر دایره بین
نغمه و زمزمه مرغ سحر می‌شنود
در دل اهل ولا خانه گرفتی نرگس
دل ز هر عاقل و دیوانه گرفتی نرگس
دیده روشن به رخ مهدی اثنی عشرت
این پسر آینه روی خدا می‌باشد
این پسر سید جمع سعدا می‌باشد
این همان است که دلها همه دیوانه اوست
افق نسل علی را قمری پیدا شد
پدر پیر خرد را پسری پیدا شد
هر که خواهد رخ تابنده احمد بیند
ای صفابخش و شفابخش دل و جان همه
همه پروانه و تو شمع فروزان همه
چه شود عقده زدلها بگشایی ای دوست
طعنه از دشمنت ای دوست شنیدن تاکی
پیش رو بودن و روی تو ندیدن تاکی
ما که نادیده تو را طالب دیدار شدیم
گوش یاران تو را طعنه اغیار بس است
قفس تنگ بر این مرغ گرفتار بس است
گلی از گلشن حسن تو نچینیم چرا
ما که پروانه صفت گرد غمت سوخته‌ایم
قصه عشق را از ازل آموخته‌ایم
پرتو حسن تو تا شام ابد در دل ماست

گشته عالم همه جا گلشن مینوی بهشت
عرق شرم چکد از رخ  دلجوی بهشت
گشته ورد لبشان زمزمه یامهدی
سینه‌اش را ز تجلای خدا نائره بین
وجد آن پاک زن پاک دل طاهره بین
بانگ تسبیح ز لبهای پسر می‌شنود
خانه محفل جانانه گرفتی نرگس
کز یم فاطمه دردانه گرفتی نرگس
جان به قربان تو ماه جمال پسرت
این پسر مشعل انوار هدی‌ می‌باشد
این پسر طالب خون شهدا‌ می‌باشد
این همان است که جانها همه پروانه اوست
خلق را رهبر صاحب نظری پیدا شد
بلکه بر ملت قرآن پدری پیدا شد
چره منتقم آل محمد ( ع )‌ بینید
ای طبیب همه ای داروی درمان همه
همه جان باخته عشق تو جانان همه
از پس پرده غیبت بدرآیی ای دوست
به بدن پیرهن صبر دریدن تاکی
باز هجران تو بر دوش کشیدن تاکی
به کمند سر زلف تو گرفتار شدیم
عاشق زار تو را اینهمه آزار بس است
پیش رو بودن و نادیدن رخسار بس است
ما بمیریم و جمال تو نبینیم چرا
آتش عشق تو در سینه برافروخته‌ایم
کز ولادت به رخت دیده دل دوخته‌ایم
هر طرف روی کنی جای تو در محف ماست


 نوشته شده توسط سیدمهدی در دوشنبه 86/6/5 و ساعت 1:1 صبح | نظرات دیگران()

 

 

به بهانه چهارم شعبان ، میلاد با سعادت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس

سردار کربلا

اعصار و قرون و روزها و ایام چون خاطره ای زودگذر بر اقوام و ملل و انسانها به فراموشی سپرده می شود ولی نام قمر بنی

هاشم ابالفضل العباس همچنان بر فراز تاریخ و اعصار می درخشند
.

ماه بنی هاشم ، دریای ناپیدا کرانه ای است که همه معیارهای انسانی را در خود تجلی دارد و به عنوان بزرگترین سرمشق

آزادی خواهان و مصلحان عدالت طلب جهان ماندگار شد
.

وصف حقیقت عباس و شرح قهرمانی او برای هر اهل قلمی بسان افسانه ای است که پایان آن ناپیدا است و

تنها شاید از کلام امام حسین
(ع) خطاب به ابالفضل العباس بتوان گوشه ای از عظمت او را شنید که فرمودند :

بنفسی انت یا

اخی
......

تنها عباس است که نه تنها راه شریعه فرات را ، بلکه دژهای باطل را گشودو مشعلی فروزان از حقیقت در راه انسانهای آزاده

روشن نمود
.

اباالفضل وارث فضائل ، کمالات و عظمتهای پدر بزرگوارش امیر المومنین (علیه السلام) و پرورش یافته مکتب حسینی و

شاگرد ممتاز خاندان رسول خداست
.

انسان کاملی که بعد از سالار شهیدان ، در دانش و بینش از همه پیشتر ، در اطاعت و عبودیت از همه پرشورتر و در دلاوری

و شجاعت از همه پیشتازتر بود
.

عباس مصداق صفا و وفا بود و ماه تابان بنی هاشم در چهره و باطن و زیبای خوش اندام عالم وجود بود ، نه به خاطر درشتی

و سیاهی دیدگان ، که برای تیزبینی و بینش نافذش و خلاصه اینکه او
سردار کربلا است و سرباز فداکاری که دفاع از حریم

امامت را با بذل جان عملی ساخت
.

واژه ها از ترسیم صفا، وفا،عظمت و اخلاص و دیگر فضائل او ناتوانند ولی باید گفت

آب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشید

 ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط سیدمهدی در شنبه 86/5/27 و ساعت 3:12 عصر | نظرات دیگران()

      بسم الله الرحمن الرحیم


آخرین دیدار

آخرین دیدار            17/4/1386

سخت است سخت، باور اینکه سپیده رفت              یا آن کبوتر ز قفسها رهیده رفت
     آن مرد که به گستره چهره نور داشت                      در سینه اشتیاقِ زمانِ ظهور داشت
      مردی که بود عاشق اهدایِ جانِ خود                      مردی که داشت عطر امامِ زمان خود
صد کیسه مهر داشت، شب و روز، شانه‌اش            سرمشق بود زندگی زاهدانه‌اش
حیرت‌زده مباش چرا لب گزیده‌ایم                           ما داغ یک معلّم اخلاق دیده‌ایم!
آری معلمی که شکوه قصیده داشت                      اما دل از تعلّق دنیا بریده داشت
هرگز نمی‌رود ز دلِ داغدارِ ما                                 یادِ حضورِ ساده او بین کوچه‌ها
آه ای امام جمعه شهر قیام‌ها                              از ما درودها به تو، از ما سلام‌ها
ای از طلوع نهضتِ خونبار، با امام                          دلتنگ لحظه لحظه دیدار با امام

     
    انالله و انا الیه راجعون

رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه موجب تأسف و تأثر شدید اینجانب گردید. این روحانی عالیقدر از جمله ی شخصیت های نادری بود که در سراسر عمر با برکت و در مراحل گوناگون زندگی نورانی خویش منشأ برکات فراوان برای حوزه ی علمیه و مردم مؤمن و اسوه ی اخلاقی و عملی برای شاگردان و ارادتمندان خود بود.

در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده ی به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود. جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری از آغاز تشکیل این مجلس که نشانه ی حرمت و مکانت او در چشم نخبگان و علمای بزرگ و اساتید مبرّز روحانی کشور است، هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه ئی وارد آورد. او جامع علم و عمل، و جهاد و زُهد، و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود. فقدان این عالم ربانی و این روحانی جلیل القدر، ضایعه ئی بزرگ است. از خداوند متعال علوّ درجات و مغفرت و رحمت واسعه اش را برای روح مطهر ایشان مسألت می کنم و به ملت ایران و حوزه های علمیه و مراجع عظام و علمای اعلام بویژه به خاندان مکرم و بازماندگان محترم و همه ی ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض میکنم.                                                   والسلام علیه و رحمه اله و برکاته  سیدعلی خامنه ای


 نوشته شده توسط سیدمهدی در چهارشنبه 86/5/10 و ساعت 10:19 صبح | نظرات دیگران()

            بسم الله الحمن الرحیم

درمدینه شخصی از همسرش خواست تا به دیدن دختر  رسول خدا (ص) برود واز ایشان بپرسدآیا من از شیعیان  شما هستم یا نه ؟؟   در پاسخ  فاطمه زهرا (س) فرمودند : به همسرت بگو اگر به آنچه ما دستور داده ایم وآنچه شما را نهی کرده ایم عمل و پرهیز میکنید آری از شیعیان مایید والانه !

 

    روزها فکر من اینست وهمه شب سخنم                   که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ؟

 ا ز کجا آ مده ام آ مدنم بهر چه  بود ؟                          به کجا می روم آخر ننمایی  وطنم

    مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا             یاچه بودست مراد وی از این ساختنم؟

   تابه تحقیق مرا منزل وره ننمایی                               یکدم آرام نگیرم نفسی دم  نزنم 


تابحال این آیه را شنیدید که :           ولقدخلقنا الانسان فی احسن تقویم

سوال اساسی هرانسان اینست که رمز آفرینش من انسان چه بوده است؟؟؟

خیلی از عرفا پس از طی مراحل سلوک و ...تنها راه شناخت کامل ابعاد وجودی انسان رافقط از

راه زبان خالق انسان دانسته اند!                 لذا لغت انسان در قرآن کریم 65 بار آمده است!

شما چه اعتقادی دارید؟؟                               

                                                  ادامه

 


 نوشته شده توسط سیدمهدی در شنبه 86/4/2 و ساعت 1:10 صبح | نظرات دیگران()

                                     
                     الا بذکرالله تطمئن القلوب

     قال علی علیه السلام : اضاعة الفرصة غصة « از دست دادن فرصت غصه و غم می آورد »

           شاعر چقدر زیبا سراییده :

           آهسته که اشکی به وداعت بفشانیم               ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت

 غصه و غم و قتی به سراغم می آید که امروزم مثل دیروزم باشه  " امام کاظم علیه السلام : من استوی یوماه فهو مغبون      کسی که دو روزش مساوی باشد ضرر کرده( زیان کار ) است "

 تنهائی زمانی به سراغم می‌آید که فراموش کنم، خداوند بهترین مونس من است. الا بذکر الله تطمئن القلوب " یاد خدا آرام بخش دلهاست "برای  به‌دست آوردن چیزی که تا به‌حال نداشته‌اید باید چیزی بشوید که تا به‌حال نبوده‌اید.افکار به کلام تبدیل می‌شود. کلام به عمل تبدیل   می‌شود. عمل به عادت‌ها تبدیل می‌شود. عادت‌ها به شخصیت تبدیل می‌شود. شخصیت به سرنوشت تبدیل می‌شود.
 سعی کن چیزی را که دوست داری به‌دست بیاوری، وگرنه مجبور خواهی شد چیزی را که به‌دست آورده‌ای دوست داشته باشی....  صبور بودن  کمک می‌کند که بفهمم چرا کارها زمان می‌برد.   
  « ان الله مع الصابرین »
 لبخند زدن در هنگام مصیبت نشان‌دهنده قدرت یک ذهن استوار است.    "  انا لله و انا الیه راجعون  "
 اگر این لحظه را شاد باشم، شانس شاد بودن لحظه بعد نیز بیشتر می‌شود. 
 زندگی تعداد نفس‌هائی نیست که می‌کشیم ، بلکه تعداد لحظات خوبی است که در آن به‌سر می‌بریم!


 نوشته شده توسط سیدمهدی در پنج شنبه 86/2/13 و ساعت 11:5 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

باید عشق
سیدمهدی
باید عاشق بود ؟ ............ عشق یعنی عشق یعنی انتظار در فراق تک سواری بی قرار عشق یعنی واهمه بی واهمه خادم المهدی شدن بی خاتمه

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 39802
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من